روایتی از شهادت حسن باقری - کجائید ای سبکبالان عاشق
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آزمند بودن ، جاودان بندگى نمودن است . [نهج البلاغه]
کجائید ای سبکبالان عاشق
هادی ( چهارشنبه 87/7/17 :: ساعت 8:43 عصر )
صببح ساعت 10 به شناسایی می رود صاحب دفتر را می گویم، حسن عزیز را به همراه برادر مجید بقایی و برادر مومنیان و قلاوند و رضوانی و مرتضی صفار و محمد باقری برادرش به منطقه فکه می رود - سمت راست جاده اسفالته و در یک سنگر دیده بانی 4-5 کیلومتری دشمن، شروع می کنند به شناسایی ارتفاعات حمرین و فوقی ...
ساعت 12 ظهر است ... صدای قاری قرآن به گوش می رسد ... و گرم شناسایی هستند ... حسن، محمد را صدا می زند و می گوید برو بیرون از آن سرباز بپرس مختصات اینجا چند است ... و محمد بیرون می رود و خدا انتخاب می کند ... که کرده بود منتهادر این لحظه، گل رسیده بود ... و آماده چیدن بود .... و صفیر یک گلوله توپ نزدیک شد ... و نزدیکتر ... و درست در سنگر هدایت شد و منفجر شد ... و سه تن بلافاصه شهید شدند مومنیان، قلاوند، رضوانی برادر مرتضی زخمی شد و اجر شهید را خداوند نصیبش کرد. و مجید بعد از شهادتین نیز شهید شد و یک فرمانده دو پایش قطع شد او مجید بود ... و اما حسن صاحب دفتر، موج شدید انفجار او را بیهوش کرد ... و ناله می کرد ... یا حسین ... یا مهدی ...
یا الله ....
و 5/2 ساعت بعد رفت پیش خدا و رستگار شد و راحت ... و دفتر زندگی اش در ساعت 5/3 بعدازظهر روز 9 بهمن 61 و 14 ربیع الثانی 403 از این دنیای پر از بلا و فتنه و رنگ و دیو بسته شد. خوش به حالش ...
حسن نیز به صف شهدا پیوست - او که مثل تمام موجودات دنیای فانی باید می رفت، رفت اما به بهترین شکل مرگ ازدنیا رفت و عزت پیدا کرد - و پابه آخرت گذاشت در حالی که بهترین رتبه و درجه و مقام را به خود اختصاص داد ... و بهترین نعمت ها و برکات آخرت را نصیب خودش کرد ... تمام نعمت هایی که خداوند در بهشت خودش به شهید وعده داده است ...
شهادت عجب نعمت بزرگ و درجه والایی است، وقتی بناست که تمام آدمیان را مرگ بگیرد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ستارگان دوکوهه
اربعین حسینی (ع)
هزاران میلیارد تومان در حساب عمره، چه کسی نظارت می کند؟
6 سال زندان به جای چند بار اعدام!
درگیری خونین در مرز پاکستان و شهادت ماموران ایرانی
[عناوین آرشیوشده]